مجمع ستايشگران حریم ولايت

ساخت وبلاگ
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کردهچه عشقی که مرا از قید این عالم رها کردهنه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر می‌گویمکه ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کردهعزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شدکسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کردهنگاهش رحمت و رأفت، وجودش پاکی و عصمتخدا در " اِنَّمایش " حق مطلب را ادا کردههمه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمتدری را از حرم سوی بهشت خویش وا کردهولی جنت نمی‌آید به چشم زائرت وقتی......شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کردهخجالت می کشم وقتی که می‌آیم حضور توترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کردهبه سقاخانه‌ات بردم پناه از درد و بیماریچه سقاخانه‌ای که درد عالم را دوا کردههمه آیینه‌ها لبیک می‌گویند آن کس راکه یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کردهقسم بر خطّۀ طوست، قسم بر شوق پابوستزیارت‌های مخصوصت، دلم را مبتلا کردهدلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتشببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کردهمعطل کردن سائل به پشت در مرامش نیستبه هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کردهنمی‌گوید گنهکاری، نمی‌گوید خطا داریفقط آغوش بگشوده، محبت‌ها به ما کردهنرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزونحوائج را به لطف و رحمتش یک‌یک روا کردهتشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیستیقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کردهقیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی کهخدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کردهچه سِرّی هست در پایین پایش هر که می‌آیدتمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده**صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن ودو چشمم اشک می‌بارد، هوای نینوا کردهقسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ توتو می‌دانی که عاشورا به قلب ما چه‌ها کردهقسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت...چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده؟برو مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت: 21:21

همایش سرمشق فاطمی در عرصۀ ستایش‌گری11و12بهمن1402-مشهدمقدسهمایش فوق برای اولین بار با مشارکت
همیشه سفره‌اش وا بود با ما مهربانی کردهزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرددلش اندازۀ ریگ بیابان بی‌وفایی دیدولی اندازۀ آغوش دریا مهربانی کردنگاهش شرح نابی بود از «الجار ثمّ الدار»اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کردچه خواهد کرد با مهمان کوی خویش آن مردیکه با دشنام‌گوی خویش حتی مهربانی کردچرا دنیا به کامش ریخت زهر غصّه و غم را؟چرا با مهربانی‌های او نامهربانی کرد؟«الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آییدنبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»دل او می‌گرفت از آن همه زخم‌زبان هرگاهنظر می‌کرد بر انگشترش: اَلعِزَةُ لِلهکسی که در پناه شانۀ او کوهسار و دشتکسی که ریزه‌خوار سفرۀ او آفتاب و ماهمگر تاریخ غربت‌زا! چه رخ داده‌ست در ساباطکه سجاده کشیده زیر پای خستۀ او آهقیامش مستتر گشته‌ست در غم‌نامۀ صلحشو صلحش می‌شناساند به مردم راه را از چاهخجالت می‌کشد حتی زره زیر عبای اواز آن یاران ناهمراه، آن یاران ناهمراه«الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آییدنبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»...مدینه کوفه شد، کوفه دوباره از صدا افتادو اما بعد... یاد خطبه‌های مرتضی افتادو اما بعد... «این مردم خدایا خسته‌اند از من»و پژواک صدایی مهربان در گوش‌ها افتادمدینه کوفه شد کوفی‌تر از آنی که بنویسمخدایا این چه آتش بود در دامان ما افتادبه‌پیش غیرت چشم برادرهای بی‌تابشتنی - انگار که پیراهن یوسف - رها افتادو امّا بعد... تابوت از هجوم تیرها گل دادو باران شد، تو گویی اشک از چشم خدا افتاد«الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آییدنبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید» + نوشته شده در  شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۴ساعت 12:17&nbsp توسط مجیدطاهری  |  مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت: 21:21

#نکته_مداحی#نکته_علمی#رباعی#دوبیتی#مولودی_خوانی مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 20:15

#قصیدهغرق گل شد کربلا چون رهگذار زینب استیا که خونین مقتل یار و تبار زینب استقامت موزون اکبر، سرو ناز کربلاستچشمۀ این باغ، چشم اشک بار زینب استگلبن قاسم دهد بر این گلستان خرمییادگار مجتبی، در روزگار زینب استلالۀ عطشان این گلشن، علی اصغر بُوَدشاهد این گفته، قلب داغدار زینب استدر کنار علقمه، سروی مگر آتش گرفتیا سراپا غرقه در خون، جان نثار زینب است؟این گلستانی که پامال سم اسبان شدهجسم و جان احمد و، دار و ندار زینب استبا چنین طوفان گلریزی، چه گل هایی شکفتکس نمی‌داند، خزان یا نوبهار زینب استتا بیاموزد رقیه، راه و رسم زینبیدر تمام صحنه ها، او هم کنار زینب استگلشن آل خلیل از آتش بیداد سوختعقل در حیرت ازین صبر و قرار زینب استاز اسارت در ره آزادی او را ننگ نیستبلکه فرمان بردن از کفار، عار زینب استخطبه خوانَد چون علی، با آن حیای فاطمییادبود مَشیِ پیغمبر، وقار زینب استنطق کردن در خیابان، بین آن غوغا گرانبا وجود حضرت سجاد، کار زینب استکوفه شد غرق سکوت آنگه که فرمود «اُسکُتوا»رشتۀ جان ها مگر در اختیار زینب است؟یاد بود احتجاج و نطق زهرا تازه شدرنگ قرآن، در کلام زرنگار زینب استحفظ جان حضرت سجاد، از تیغ عدوجلوه ای از روح زهرا، شاهکار زینب استروز عاشورا که شد روشنگر جان بشرسایۀ غم های آن، از شام تار زینب استگشت ظالم عاقبت از تخت عزت سرنگونفتح مظلومان، ز یُمن اقتدار زینب استاین علم های سیاه و، این همه افغان و آهپرچم فتح و، سرود افتخار زینب استوقف باغ کربلا کن چشمۀ اشکت (حسان)چون که این سان وقف کردن، یادگار زینب است✍️حبیب الله چایچیان(حسان)باحذف یک بیتدیوان خلوتگاه راز، ص222-220 + نوشته شده در  شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۰۷ساعت 8:26&nbsp توسط مجیدطاهری  |  مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 44 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 20:15

کعبه ز شادی شده منادی می زند آوا چه متمادیکه این نه من من من نه منم من که دارم این ذکر اعتقادییا امیرالمومنین امیرالمومنین...فاطمه بنت اسد درآمدگل ز گلستان حق سرآمداین نه منم من من نه منم منکه جانم از وجد و جِد برآمدیا امیرالمومنین امیرالمومنین...مجیدطاهریصوت + نوشته شده در  شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۰۷ساعت 8:31&nbsp توسط مجیدطاهری  |  مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 20:15